یک فرشته به نام...
کوچه باغ چنار من روی نیمکت یاسمن تو روی برگ رز آن طرف تر نشسته بودی آمدی کنار من نشستی و چوب را مبدل ساختی به برگ پرسیدم:چرا آمدی روی چوب سرو نشستی؟مگر برگ به اندازه ی کافی راحت نبود؟ تو گفتی: میخواهم از نزدیک،دور نگاهت کنم!
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |